زنجیره ی رنج: از ریزگردها تا حاشیهنشینی؛ تحلیل چندبعدی پدیده خودکشی در خوزستان
غلامعباس دیناروند/ خودکشی یک پدیده چندعاملی است و نمیتوان آن را به یک دلیل واحد نسبت داد. تحلیل پدیده خودکشی نیازمند نگاهی چندبعدی به عوامل اجتماعی، اقتصادی، محیطی و فرهنگی است. استان خوزستان، با وجود برخورداری از منابع طبیعی غنی، با ترکیبی پیچیده از چالشهای تاریخی، محیطی و اجتماعی-اقتصادی روبرو است که در کنار […]
غلامعباس دیناروند/ خودکشی یک پدیده چندعاملی است و نمیتوان آن را به یک دلیل واحد نسبت داد. تحلیل پدیده خودکشی نیازمند نگاهی چندبعدی به عوامل اجتماعی، اقتصادی، محیطی و فرهنگی است. استان خوزستان، با وجود برخورداری از منابع طبیعی غنی، با ترکیبی پیچیده از چالشهای تاریخی، محیطی و اجتماعی-اقتصادی روبرو است که در کنار هم، بستری برای بروز این آسیب اجتماعی فراهم میکنند. بر اساس اعلام رسمی سازمان پزشکی قانونی کشور، آمار خودکشی در ایران نسبت به میانگین جهانی پایینتر است؛ در سال ۱۴۰۱، تعداد پروندههای خودکشی در کل کشور به ۵,۸۲۴ مورد رسید. نرخ خودکشی در ایران معمولاً بین ۵ تا ۷ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت گزارش میشود که این نرخ در بسیاری از کشورهای اروپایی و حتی برخی همسایگان به بیش از ۱۰ تا ۲۰ مورد میرسد.
استان خوزستان به طور تاریخی، متأسفانه در زمره استانهای با نرخ بالاتر از میانگین کشور قرار داشته است. اگرچه انتشار دقیقترین و جزئیترین آمار به دلیل ملاحظات اخلاقی و اجتماعی همیشه صورت نمیگیرد، اما دادههای پراکنده از منابع رسمی (مانند پزشکی قانونی و دانشگاه علوم پزشکی) و همچنین اظهارنظرهای مسئولان استانی، این روند را تأیید میکنند. در بازههای زمانی مختلف، استانهای ایلام، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان و خوزستان در صدر لیست نرخ خودکشی قرار داشتهاند. معمولاً شهرهای صنعتی و پرجمعیت مانند اهواز، آبادان، خرمشهر و همچنین مناطقی که با بحرانهای محیط زیستی دستبهگریبان هستند (مانند هویزه و باغملک)، آمار نگرانکنندهتری را گزارش میکنند.
· نکته حائز اهمیت: در خوزستان، مانند بسیاری از نقاط جهان، روشهای مورد استفاده متفاوت است و خود نشاندهنده عمق مسئله است (مانند خودسوزی که از شدت ناامیدی عمیق حاکی است).
*تحلیل عوامل کلیدی مؤثر در خوزستان(عوامل زیر به صورت زنجیرهوار و تشدیدکننده یکدیگر عمل میکنند) :
الف) عوامل اقتصادی-معیشتی:
· بیکاری ساختاری: وجود دانش اموختگان دانشگاهی بیکار به همراه بیکاری در بین جوانان با تحصیلات پایینتر، به احساس بیآیندگی و عدم امکان برنامهریزی برای زندگی منجر میشود.
· فقر و محرومیت: اگرچه خوزستان ثروتمند است، اما شکاف درآمدی و توزیع ناعادلانه منابع، منجر به ایجاد کانونهای محرومیت در حاشیه شهرهای بزرگ و مناطق روستایی شده است.
ب) عوامل محیطزیستی و بهداشتی:
· بحران آب و ریزگردها: این دو عامل، زندگی روزمره را در بسیاری از نقاط خوزستان به شدت تحت تأثیر قرار دادهاند.
· کمآبی و خشکسالی: باعث نابودی کشاورزی و دامداری سنتی (منبع درآمد اصلی بسیاری از روستاییان و عشایر) شده و منجر به مهاجرت اجباری به حاشیه شهرهای بزرگ شده است. این مهاجران، در حاشیهنشینی با حداقل امکانات رفاهی و شغل نامطمئن رها میشوند.
· پدیده ریزگردها: علاوه بر تأثیرات منفی بر سلامت جسمی (بیماریهای تنفسی)، بر سلامت روان نیز تأثیر میگذارد. ایجاد افسردگی، احساس خفقان، محدودیت در فعالیتهای اجتماعی و خارج خانه منجر به کاهش کیفیت زندگی و احساس درماندگی میشود.
ج) عوامل اجتماعی-فرهنگی:
· مهاجرت و گسست اجتماعی: همانطور که اشاره شد، مهاجرت ناخواسته از روستاها به شهرها، باعث گسست پیوندهای عشیرهای و خانوادگی میشود. از دست دادن شبکههای حمایتی سنتی، افراد را در مواجهه با مشکلات، آسیبپذیرتر میکند.
· حاشیهنشینی: مناطق حاشیهنشین اغلب با مشکلاتی مانند دسترسی محدود به خدمات بهداشتی، آموزشی، اشتغال ناپایدار و ناامنی اجتماعی دست و پنجه نرم میکنند که همگی استرسزا هستند.
· مسائل قومی و هویتی: احساس تبعیض یا به حاشیه رانده شدن در بین برخی از گروههای قومی میتواند به عنوان یک عامل زمینهساز عمل کند.
د) دسترسی به خدمات سلامت روان:
· کمبود امکانات: اگرچه مراکز مشاوره و خدمات سلامت روان وجود دارند، اما این امکانات در مقایسه با وسعت و جمعیت استان و همچنین عمق مسئله، ناکافی هستند.
· ننگ اجتماعی (Stigma): متأسفانه در بسیاری از مناطق، مراجعه به روانشناس یا روانپزشک همچنان با انگ و تابو همراه است. افراد تا مرحله حاد و بحرانی، از دریافت کمک تخصصی خودداری میکنند.
* راهکارهای پیشنهادی و اقدامات در حال انجام(مقابله با این پدیده نیازمند یک برنامه جامع و چندرشتهای است) :
1. مداخلات کوتاهمدت:
· تقویت اورژانس اجتماعی (خط ۱۲۳): گسترش دامنه فعالیت و آگاهسازی عمومی درباره این خدمات.
· ایجاد و توسعه مراکز “مداخله در بحران” در مناطق پرخطر.
· آموزش نیروهای محلی و بسیجی برای شناسایی و ارجاع به موقع افراد در معرض خطر.
2. مداخلات بلندمدت و ساختاری:
· اقتصادی: ایجاد فرصتهای شغلی پایدار و واقعی، به ویژه برای جوانان و در بخشهای غیرنفتی.
· محیطزیستی: اجرای سریع و جدی طرحهای مقابله با ریزگردها و مدیریت پایدار منابع آب.
· بهداشتی: ادغام خدمات سلامت روان در نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه (پایگاههای سلامت). این کار باعث عادیسازی مراجعه و در دسترس قرار دادن خدمات میشود.
· آموزشی: گنجاندن آموزشهای مهارتهای زندگی شامل مدیریت هیجان، حل مسئله و تابآوری در مدارس و دانشگاهها.
· رسانهای: انجام کمپینهای آگاهسازی عمومی برای زدودن انگ مراجعه به روانشناس و آموزش علائم هشداردهنده خودکشی به خانوادهها.
مسئله خودکشی در خوزستان یک زنگ خطر است که نشاندهنده انباشت چندین لایه از مشکلات اقتصادی،محیطزیستی و اجتماعی است. حل آن تنها با نگاه امنیتی یا درمان فردی ممکن نیست. این مشکل نیازمند عزمی ملی و استانی برای سرمایهگذاری واقعی در توسعه متوازن، حل معضلات محیطزیستی و تقویت سرمایه اجتماعی است. هر راهکاری باید بر اساس پیشگیری، آموزش و توانمندسازی جامعه استوار باشد تا بتوان این روند نگرانکننده را معکوس کرد.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید