تنها سلاح در جنگروانی را دریابیم
انسجام اجتماعی، وفاق، همدلی، نوعدوستی و هزاران واژه دیگری از این دست در فرهنگ و ادبیات ایرانیان بسیار است، برگ برگ تاریخ ایرانزمین سرشار از داستانهای همدلی و مهربانی ایرانیانی است که مردانگی و آزادگی را در بزنگاههای سخت تاریخ نه در داستانها بلکه در دنیای واقعی اثبات کردهاند همانطور که در تهاجم ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی به ایران، بار دیگر این همدلی و وفاق در برگ دیگری از تاریخ ایران ثبت شد. هرچند انسجام اجتماعی در جای جای ایران نمود یافت اما کارشناسان و تحلیلگران اجتماعی معتقدند تداوم و تقویت این انسجام در سایه اعتماد به رسانههای داخلی شدنی است، رسانهای که تنها ابزار حاکمیتها در جنگروانی و تنها مرجع انسجام اجتماعی به شمار میرود براین اساس در جنگ روایتها آن روایتی برنده است که اولین باشد چرا که مخاطب برای یافتن پاسخ خود به همان اولینها رجوع میکند.
«زهرا نژادبهرام» فعال سیاسی اصلاحطلب می گوید: اگر رسانهها بخواهند رویکرد انحصارطلبانه در پیش بگیرند و فقط بیانگر خواست و صدای بخشی از جامعه باشند، دچار خطای استراتژیک میشوند و در این صورت انسجام ملی آسیب میبیند و «صدیقه ببران» استاد ارتباطات دانشگاه آزاد اسلامی معقتد است، هنر رسانه است که جنگ روانی در دشمن و اتحاد در داخل کشور ایجاد کند.
پژوهشگر ایرنا برای دریافت پاسخ این پرسشها که در انسجام اجتماعی چه فاکتورهایی نهفته است؟ چگونه میتوان این انسجام را حفظ و تقویت کرد؟ چرا در شرایط بحرانی انسجام مردم بیشتر می شود؟ به سراغ این دو تحلیلگر مسائل اجتماعی رفته است که مشروح این پاسخها در ذیل میآید:
«زهرا نژادبهرام» فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است؛ مجموعهای از وظایف وجود دارد که انجام آنها بر عهده همه شهروندان است و در واقع بخشی از علایق و تعهدات ما به میهن نیز به شمار میآیند و امروز بیش از هر زمان دیگری به انسجام ملی و همدلی نیازمندیم و باید تلاش کنیم با یکدیگر همراه و همدل باشیم و اخبار را فقط از منابع قابل اعتماد دریافت کنیم؛ رسانههایی که میتوانیم به صحت و درستی آنها اطمینان داشته باشیم. همچنین باید توجه کنیم که امنیت فردی ما وابسته به امنیت جمعی جامعه است. هر اندازه شرایط داخلی کشورمان امنتر باشد، آرامش و امنیت فردی ما نیز بیشتر تأمین خواهد شد براین اساس بیش از هر چیز نیازمند آنیم که فارغ از تفاوتها در تفکر، سلیقه، پوشش، قومیت و زبان، یادآور شویم که همه ما ایرانی هستیم و این پیوستگی و همبستگی ملی میتواند سدی مستحکم در برابر تهدیدات و تجاوزهای احتمالی به کشورمان باشد.
حفظ انسجام درونی جامعه از مسیر رسانهها و دولت
وی همچنین به گروههای مرجع مؤثر در حفظ انسجام اجتماعی اشاره میکند، اینکه این گروه بسیار متنوع هستند و نمیتوان آنها را به دو یا چند گروه محدود کرد. در هر بخش و عرصهای، گروههای مرجع خاص خود را داریم؛ از نهادهای مدنی گرفته تا نهادهای فرهنگی، هنری و حتی خانواده؛ اما در کل جامعه، خانواده به عنوان نهاد پایه جامعه، مهمترین مرجع اعتماد، همدلی و همگرایی افراد به شمار میآید پس از آن، نهاد رسانه از جایگاه ویژهای برخوردار است. امروزه، بیش از هر زمان دیگری نیازمندیم که نهاد رسانهها پیامآور همدلی، همبستگی، انسجام و اعتماد ملی باشند. اگر رسانهها بخواهند رویکرد انحصارطلبانه در پیش بگیرند و فقط بیانگر خواست و صدای بخشی از جامعه باشند، این یک خطای استراتژیک تلقی میشود و به انسجام ملی آسیب میزند بویژه «رسانه ملی» باید توجه داشته باشند که متعلق به همه مردم ایران است و نباید در اختیار یک طبقه، گروه یا تفکر خاص قرار گیرد. جامعه ایران متنوع و متکثر است؛ اما همه ایرانیان، با هر گرایش فکری، فرهنگی، قومی یا مذهبی، عاشق میهن خود هستند و برای حفظ انسجام و یکپارچگی کشور در برابر هر تهدید و تجاوزی، تلاش خواهند کرد.
اگر رسانهها بخواهند رویکرد انحصارطلبانه در پیش بگیرند و فقط بیانگر خواست و صدای بخشی از جامعه باشند، این یک خطای استراتژیک تلقی میشود و به انسجام ملی آسیب میزند
این عضو پیشین شورای اسلامی شهر تهران براین باور است که حفظ انسجام درونی، پیش از هر چیز، از مسیر رسانهها قابل دسترسی است چراکه رسانهها نقش بیبدیلی در شکلدهی افکار عمومی، القای حس همبستگی و تعمیق وحدت ملی ایفا میکنند. بعد از رسانهها، نهاد دولت جایگاه ویژهای در این زمینه دارد و میتواند با سیاستگذاری مناسب، زمینه انسجام ملی را با توجه به تنوع و تکثر جامعه فراهم آورد. دولت و در واقع کل حاکمیت، باید خود را خدمتگزار ملت بداند و آگاه باشد که در مقابله با متجاوزین، پشتوانه اصلی آنها مردم هستند. قدرت هر نظامی، هرچقدر هم ارزشمند باشد بر دوش مردم ایران است. بنابراین، حرمت، احترام و باور مردم ایران؛ فارغ از همه تفاوتها و تکثرها، مهمترین اصل برای حفظ انسجام ملی است اگر روزی این اصل نادیده گرفته شود، آن زمان است که باید بسیار نگران آینده کشور بود.
نژادبهرام ادامه میدهد: حفظ تمامیت ارضی و عزت ملی از بالاترین اولویتها برای همه ایرانیان است. شواهد این موضوع را میتوانید در رفتار مردم طی وقایع اخیر مشاهده کنید؛ مثلاً در ۱۲ روز از تجاوز اسرائیل به کشورمان، مردم فارغ از تفاوت دیدگاهها، حتی با وجود نقدها و اعتراضاتشان، چه در داخل و چه در خارج از کشور، قاطعانه در برابر این تجاوز ایستادگی و آن را یکصدا محکوم کردند. هیچ فردی حق ندارد به سرزمین ما تجاوز کند و مردم ایران این اصل را همواره و به وضوح در بیانیهها، حمایتها و عملکردهای گوناگون خود چه در رسانهها، چه در میان تشکلهای سیاسی و مدنی، چه در میان چهرههای مرجع، روشنفکران منتقد و هنرمندان داخل و خارج از کشور نشان دادهاند. از همه طیفها و جریانهای اجتماعی و سیاسی گرفته تا چهرههای سرشناس، در زمان تهدیدات ملی همواره کنار یکدیگر میایستند و تمامیت ارضی و انسجام ملی را خط قرمز خود میدانند و پشت کشورشان ایستادند.
ضرورت اتخاذ سیاست هوشمندانه حاکمیت در حفظ انسجام اجتماعی
«صدیقه ببران» عضو هیأت علمی گروه علوم ارتباطات دانشکده علوم ارتباطات و رسانه دانشگاه آزاد اسلامی به ریشه انسجام اجتماعی در فرهنگ ایرانیان اشاره میکند اینکه ملت ایران ویژگی منحصربهفردی دارد که ریشه این ویژگی نیز در تاریخ، تمدن و فرهنگ ایران نهفته است. هرگاه کشورمان با بحرانها و مشکلات ملی روبهرو شد، شاهد همنوا شدن و همبستگی گسترده مردم بودیم حتی با وجود تبلیغات وسیع دشمنان برای ایجاد تفرقه. مردم حتی آنهایی که به حوزههای اجرایی کشور انتقاد دارند، حاضر نشدند به کشورشان پشت کنند یا علیه سرزمینشان سخنی بگویند؛ حتی آنهایی که از کشور مهاجرت کرده اند نیز در دفاع از ایران ایستادند. این اتفاق ریشه در روحیه بالای ناسیونالیسم و ملیگرایی در میان ایرانیان دارد. اختلافات و چالشهای داخلی همیشه وجود داشته و خواهد داشت، مثل اختلافات خانوادگی؛ اما زمانی که مسئله کشور و یک وجب از خاک ایران مطرح میشود، مردم با تمام وجود به حمایت از میهن برمیخیزند. نکته جالبتر این است که حتی بسیاری از ایرانیان فهیم و فرهیختهای که سالهاست در خارج از کشور زندگی میکنند و منتقد نظام سیاسی موجود هستند، در چنین لحظاتی بیانیه میدهند و از تمامیت ارضی و استقلال کشور دفاع میکنند.
وی ادامه میدهد: این ویژگی به ریشههای عمیق فرهنگی و تمدنی ایران باز میگردد. در طول تاریخ ایران، بارها شاهد همگرایی مثالزدنی مردم در برابر تهدیدات و دشمنان خارجی بودهایم. بخشی از آن نیز به فرهنگ ملی باز می گردد، البته نباید نقش فرهنگ دینی را نادیده گرفت؛ زیرا فرهنگ ایرانی آمیزهای از عناصر دینی، قومی و ملی است. امروز با وجود تنوع گسترده قومیتی در کشور، همه این گروهها در چارچوب تمامیت ارضی ایران معنادار میشوند و حاضر نیستند وحدت ملی را تضعیف کنند، حتی اگر فرصت برای جدایی وجود داشته باشد. البته درصد کمی از افراد ممکن است رویکرد منفی داشته باشند که این موضوع معمولاً ناشی از سیاستها و مدیریت نادرست برخی حوزههاست و در مجموع، اکثریت قریب به اتفاق عموم مردم ایران بیش از ۹۷ یا ۹۸ درصد از آنها، از هر قومیت و دینی، با تمام وجود پشتیبان کشور و یکپارچگی ارضی آن هستند؛ حتی اقلیتهای دینی مانند مسیحیان و ارامنه. برخی فکر میکنند جامعه ایرانی با هر میزان از تنوع فرهنگی، قومی یا مذهبی، در حفظ وحدت و تمامیت سرزمین خود مصمم است. حتی ایرانیان یهودی، مسیحی و سایر اقلیتها نیز در وهله اول ایرانی بودن را هویت خود میدانند. بنابراین، ایران کشوری نیست که بتوان به آسانی در بین مردمانش فاصله و تفرقه ایجاد کرد و البته این بر عهده حاکمیت است که از این ویژگی ممتاز ایرانیان در شرایط حساس کنونی به خوبی استفاده کند. یکی از ویژگیهای برجسته ملت ایران پیوند عمیق هویتی و ملی است. این پیوند در اوج تنوعات داخلی، عامل اصلی مقاومت جامعه در برابر تفرقه یا تهدیدها است. این اهمیت دوچندان میشود زمانی که بدانیم هر اقدام یا سیاست هوشمندانه از سوی حاکمیت که به تقویت این خصیصه منجر شود، در حقیقت به تقویت بنیان ملی کشور خواهد انجامید.
به گفته این تحلیلگر اجتماعی؛ در شرایط بحرانی، میزان انسجام درونی مردم افزایش مییابد و زمینه مناسبی برای نزدیکی و اعتماد متقابل فراهم میشود اما این اتفاق منوط به آن است که حاکمیت با مردم صادق باشد، از آنها به نحو شایسته حمایت کند و منافع ملی را بر منافع گروهی، سیاسی و جناحی ترجیح دهد. اگر مدیران و تصمیمگیران از متخصصان، جامعهشناسان، روانشناسان و دانشمندان حوزههای مختلف برای تدبیر اوضاع کمک بگیرند، این شرایط میتواند به یک نقطه عطف تبدیل شود.
شرمآور است که اینترنشنال با ذوق زدگی فراوان اعلام می کند چه تعدادی از هموطنانمان به شهادت رسیدند آیا می توان نام ایرانی بر این دژخیمان گذاشت؟ببران همچنین با اشاره به جنگ روانی حاکم در تهاجم ۱۲ روزه اسرائیل به ایران اذعان می دارد: جنگ روانی برگرفته از منابع خبری و مراجعه مردم به منابع متعدد است. در این شرایط، مسئولیت رسانههای جریان اصلی کشور اهمیت دارد مثل ایرنا و صداوسیما بسیار سنگین است. شاید رضایت عمومی از صداوسیما همواره بالا نباشد اما همانطور که در رویدادهای اخیر دیدیم، در لحظهای که یک حمله رخ داد، ملیگرایی و غیرت ایرانی حتی مخالفان رسانه ملی را نیز به همبستگی و واکنش جمعی وادار کرد.
رسانهها روایت اول را در دست بگیرند
وی ادامه میدهد: این هنر رسانه است که جنگ روانی بر دشمن و اتحاد در داخل کشور ایجاد کند. باید اذعان کرد که رسانهها باید روایت درست و به موقع اتفاقات را در اختیار مردم بگذارند تا مردم به منابع ناسالم و غیرقابل اعتماد خارجی رجوع نکنند. روایت اول اهمیت فوقالعادهای دارد؛ اگر رسانههای رسمی روایت اول را از دست بدهند، جنگ روانی را هم میبازند. متأسفانه محدودیت اینترنت، هرچند به دلایل امنیتی انجام شد، اما زمینه دسترسی به منابع خبری نادرست یا ناسالم را افزایش داد. در واقع لازم است رسانههای رسمی محتواهای جذاب، متنوع و متناسب با نیازهای مختلف جامعه تولید کنند تا توانایی بازیابی اعتماد مردم را داشته باشند و حس ملیگرایی و تعلق خاطر به کشور را تقویت کنند. نقش رسانه چه رسانههای رسمی چه مجازی، در این شرایط بسیار کلیدی است.
این عضو هیأت علمی دانشگاه میگوید: علاوه بر اطلاعرسانی دقیق و به موقع، رسانهها باید برنامههایی با محتوای سالم، متنوع و مناسب سنین مختلف به مردم ارائه دهند. باتوجه به اینکه اکنون ما شاهد بودیم مردم از رسانهای مانند اینترنشنال بسیار متنفر شدهاند و به رسانه های دیگر روی آورده اند. واقعا برای اینترنشنال شرمآور است که با ذوق زدگی فراوان اعلام می کند که چه تعداد هموطنان ما به شهادت رسیدند، آیا می توان نام ایرانی بر این دژخیمان گذاشت؟ آیا خوشحال می شوند که هموطن هایشان کشته شوند؟ یا زیر ساختهای کشور شان از بین برود. جای تاسف دارد! لازم است از تولید برنامههای آموزشی، سرگرمی، فیلم و سریال غافل نشویم تا فشار چنین شرایطی بر روح و روان مردم بویژه کودکان و نوجوانان، کاهش یابد. اکنون که مدارس تعطیل هستند و رسانهها عملاً تنها مرجع آموزش عمومی هستند باید از این فرصت برای آموزش مهارتهای مقابله با استرس، تقویت روحیه جمعی و توسعه امید اجتماعی استفاده کرد. اگر فقط رسانهها صرفاً به ارائه اخبار جنگی اکتفا کنند مردم فرسوده و ناامید میشوند، ولی با رویکرد متنوع، جذاب و علمی میتوانند به ارتقای سلامت روان جامعه کمک قابل توجهی کرده و اعتماد مردم به رسانههای داخلی را بازگردانیم آنهم در شرایطی که جنگ روانی دشمن فعال است در غیر این صورت جامعه بعد از جنگ هم مشکل روحی و روانی خواهند داشت.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید