میدل ایست آی: چگونه ایران افسانه قدرت اسرائیل را در هم شکست
وبگاه “میدل ایست آی” در مقاله ای به قلم ” سمیه غنوشی” روزنامه نگار و تحلیلگر بریتانیایی- تونسیِ مسایل غرب آسیا، جنگ 12 روزه اخیر اسرائیل علیه ایران را سبب شکسته شدن افسانه قدرت اسرائیل توصیف کرد.
به گزارش عصرایران در این مقاله آمده:
کانال عصر ایران در تلگرام
جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران بیسابقه، از نظر وسعت منحصر به فرد و از نظر پیامدهایش زلزله ای به تمام معنا بود.
برای اولین بار، اسرائیل جنگی را – نه صرفا یک عملیات محدود – علیه کشوری که با آن مرز مشترک ندارد و حداقل ۱۵۰۰ کیلومتر از آن فاصله دارد، آغاز کرد. مهمتر از آن، این اولین بار در تاریخ بود که ایالات متحده آشکارا در کنار اسرائیل در یک حمله نظامی مستقیم جنگید.
لحظهای که مدتها برای آن برنامه ریزی مشترک صورت گرفته بود- که با دههها اتحادسازی، آموزش مشترک، هماهنگی و تبانی زمینه سازی شده بود- سرانجام فرا رسید و اگرچه این لحظه به عنوان نمایشی باشکوه از قدرت قاطع و وحدت راهبردی به نمایش گذاشته شد، اما آنچه آشکار کرد بسیار تکاندهندهتر بود: تصویری از شکنندگی، وابستگی و ساختار قدرتی که زیر بار افسانه برساخته از خود در حال تَرَک خوردن است.
خط قرمز از میان برداشته شد
اسرائیل مدتهاست که به داربست حمایت غرب تکیه کرده است: سیاسی، نظامی و مالی. توانایی آن برای اقدام قهرآمیز همواره به قدرت حامیان مالیاش وابسته بوده است. اما جدا از تبانیاش با بریتانیا و فرانسه در جنگ ۱۹۵۶ علیه مصر، اسرائیل در جنگهای خود مستقیما و به تنهایی عمل میکرد.
آنچه تغییر کرده است، واقعیت وابستگی نیست، بلکه آشکار شدن آن است. این وابستگی که دیگر در لفافه حُسنِ تعبیر یا پشت دیپلماسی درهای بسته پنهان نشده است، اکنون آشکار است: غیرقابل تردید و غیرقابل انکار.
در سال ۱۹۴۸، هنگامی که “هری ترومن”، رئیس جمهوری اسبق ایالات متحده، دولت تازه تاسیس صهیونیستی را ظرف چند دقیقه پس از اعلام آن به رسمیت شناخت، این کار را در بحبوحه اختلافات شدید در درون دولت خود انجام داد، و برخی از مشاوران نسبت به عواقب بلندمدت تاسیس یک دولت استعماری-مهاجرتی در قلب جهان عرب و مسلمان هشدار دادند.
در سالهای بعد، بریتانیا و فرانسه همچنان حامیان اصلی اسرائیل باقی ماندند، تا اینکه حمله سهجانبه ۱۹۵۶ به مصر با عقبنشینی تحقیرآمیز تحت فشار “دوایت آیزنهاور”، رئیسجمهوری وقت آمریکا، که تهدید کرده بود در صورت عدم عقبنشینی، اقتصاد بریتانیا را نابود خواهد کرد، پایان یافت.
چرخش واقعی در زمان “لیندون جانسون”، اولین رئیسجمهوری آمریکا که علیرغم اعتراضات وزارت امور خارجه، تسلیحات تهاجمی در اختیار اسرائیل قرار داد، رخ داد. از آن زمان به بعد، این اتحاد عمیقتر شد. واشنگتن دیگر فقط یک حامی نبود؛ بلکه به سپر و شمشیر ضروری پروژه اسرائیل تبدیل شد.
همکاری با نتانیاهو را اعلام میکرد، به بایگانی توهم امپراتوری تعلق دارد که مدتهاست این منطقه را تسخیر کرده است. این سخنرانی یادآور ژنرال فرانسوی “هنری گورو” است که در سال ۱۹۲۰ بر سر قبر صلاحالدین ایستاده بود: “ما برگشتهایم، ای صلاحالدین.” همچنین یادآور ژنرال بریتانیایی “ادموند آلنبی” در سال ۱۹۱۷ است که پایان جنگهای صلیبی را اعلام کرد. یا یادآور جملهی خودبینانهی “ماموریت انجام شد” جورج دبلیو بوش، رئیس جمهوری سابق آمریکا، است.
هر بار که آنها منطقه را مطیع خود اعلام میکنند،جواب معکوس تری می گیرند: بلندتر، عاقلانهتر، قویتر.
اسرائیل بدون آمریکا نمیتواند پیروز شود. و آمریکا دیگر نمیتواند با اسرائیل پیروز شود.
این یک پیروزی نیست. این پژواکی از هر امپراتوری است که قدرت آتش را با پایداری اشتباه گرفته است.
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید